زمین

زمین را دوست بداریم

زمین

زمین را دوست بداریم

زمین

مهر زمین نشانه‌ای آشکار از مهربانی خداوندگار یکتاست، بیایید با زمین دوست باشیم.
نویسنده وبلاگ: امرالله محمودی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جایزه» ثبت شده است

به نام خدا

تصویر اول

تب جشنواره 

در طول بیست و پنج سال فعالیت حرفه ای ام در زمینه ی تولید فیلم در گونه های متفاوت ، موفقیت های زیادی در جشنوارهای فیلم و فیلم نامه نویسی داشته ام . به سبب فراوانی حضورم درجشنواره ها با اسامی و عناوین مختلف تجربه هایی ارزشمند کسب نموده ام . شاید برای هر هنرمند نوپا و جویای نام ؛ اولین موفقیت و کسب نخستین افتخار در جشنواره ای حتی بی نام و نشان که جایزه آن نیز چندان دندان گیر نیست جزو شیرین ترین خاطره ها باشد . کما اینکه من شور و شعف خود برای کسب جایزه نماهنگ برکت در سال 1372 را هیچ گاه فراموش نخواهم کرد . سالی پس از سال دیگر گذشت و من بتدریج متوجه این موضوع مهم شدم که پایه و اساس بسیاری از جشنواره ها ی فیلم برای شناخت ذات هنر و معرفی هنرمند ان واقعی طراحی نشده است . 

نصویر دوم

درحقیقت سیاست کلی این گونه جشنواره ها بیشتر بر انگیختن هیجان و در اصل به راه انداختن قیل و قال رسانه ای می باشد . برخی از جشنواره ها با صرف هزینه های هنگفت ، بسته های تبلیغاتی پُر رنگ و لعاب آماده می کردند و در اختیار رسانه ی ملی قرار می دادند و بلند گوی رسانه ملی با دریافت حق پخش آگهی بازرگانی با صدای بلند ؛ شکوه و عظمت این قبیل جشنواره ها را جار می زد و پس از مدتی برای ما دعوت نامه ارسال می شد و به جشنواره می رفتیم . درروز اول جشنواره در ورودی سالن جشنواره دختران زیبا یک کیف چرمی یا برزنتی ، روان نویس ، بروشور جشنواره و یک کارت شناسایی نسبتاً بزرگ به ما می دادند . کارت ها را به گردن خود می آویختیم و جو جشنواره روح و روان ما را تسخیر می کرد . شور و هیجان جشنواره گاهی اوقات آن چنان بود که پس از آویزان کردن کارت ها ، پوست صورت بعضی از راه یافتگان به جشنواره سرخ می شد و این افروختگی چهره در سیمای خانم ها بیشتر نمود داشت . خلاصه پس از چند روز تماشای فیلم و تناول چندین وعده صبحانه ، ناهار و شام و اقامت در هتل های گرم و نرم و برگزاری چند برنامه ی سیاحتی با هزینه جشنواره ، اختتامیه برگزار می شد و جوایز به برگزیدگان اهداء می شد . 

تصویر سوم

در روز پایانی من با خود فکر می کردم  که نتیجه واقعی و ملموس این همه آمد و شد و صرف هزینه های گزاف چه بوده و باید برآیند و خروجی آن را در کجا جستجو نمود ؟ متاسفانه در اکثر اوقات به این نتیجه تلخ می رسیدم که برخی از جشنواره ها برای رسیدن به مقاصد تبلیغاتی خود بسیاری از هنرمندان را طعمه قرارمی دهند و اهل هنر بی آنکه این موضوع را بدانند خود خواسته به سمت این دام گام برمی دارند . البته می توان به بسیاری از آنان حق داد زیرا هیچ گاه پشتیبان قوی و حامی قابل اعتماد نداشته اند ! تب و تاب برگزاری جشنواره برای چندین سال آن چنان قوت گرفته بود که بیشتر ادارات ؛ نهادها و سازمان ها با صرف هزینه هایی برای خود یک جشنواره به راه می انداختند و اکثر این جشنواره به سبب بودجه ی اندک و نداشتن تجربه کافی درسطوح پایین و بسیار ابتدایی برگزار می شدند . 

تصویر چهارم

به یاد دارم برای راه اندازی نمونه ای از این جشنواره ها ، مدیر روابط عمومی یکی از ادارات با من تماس گرفت و گفت ما می خواهیم هر ساله یک جشنواره با نام .... داشته باشیم و انتظار داریم از تجربه ی شما استفاده کنیم . بنده به او عرض کردم اکثر تجربه های من در حوزه ی فیلم سازی است و اصلاً تجربه ی برگزاری جشنواره ندارم . اما او بی امان پا فشاری می کرد که مدیر کل اصرار دارد جشنواره هرچه زودتر برگزار شود . فردای آن روز به ناچار چندین بروشور و کتابچه های مصور جشنواره های مختلف را که درخانه داشتم برای او بردم . البته خدا را شکر آن جشنواره بدلیل عدم تامین بودجه هرگز به راه نیفتاد !

تصویر پنجم

ناگفته نماند که جشنواره های فیلم بسیار سطح بالا حتی در سطوح بین الملل در کشور ما وجود دارد که نقشی بسزا در رشد و بالندگی هنرمندان داشته اند و خواهند داشت و عملکرد آنها شایسته احترام و تقدیر است . در این میان یکی از جشنواره هایی که برای من ارزش  زیادی داشت جشنواره ای با عنوان رسانه ، علم و فناوری بود . در این جشنواره که با مشارکت و همکاری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و سازمان صدا وسیما برگزار شد هیچ خبری از زرق و برق و هیاهوی سایر جشنواره ها نبود . در این جشنواره بر حرفه ای بودن عملکرد داوران تاکید خاصی شده بود . وظیفه ی داوری آثار ارسالی را دو گروه متخصص به عهده داشتند . دربخش هنر اساتید شناخته شده و برجسته ی دانشگاه های هنر حضور داشتند . در بخش علم و فناوری چندین استاد مطرح و متخصص دانشگاه با تخصص های گوناگون و با مدرک دکترا بر آثار هنرمندان نظارت می کردند . درمراسم ساده و بی آلایش پایانی این جشنواره ؛ مستند چوم به تهیه کنندگی و کارگردانی این جانب با دریافت لوح افتخارو جایزه نقدی جایگاه دوم را بدست آورد ...  .
امرالله محمودی
۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به نام خدا

هنر سیاه

هنر سیاه نما

هنر چیست ؟ هنرمند کیست ؟ 

به واسطه ی پیشه و حرفه ام که قرابت تنگاتنگی با مفاهیم هنر دارد زمان طولانی کوشیدم که برای خود تعریفی دقیق و رضایت بخش از هنر و آفریننده هنر یعنی هنرمند بدست آورم . در زمان دانشجویی از اساتید بهره گرفتم ؛ چندین کتاب را زیرو رو کردم و از لغت نامه های گوناگون یاری گرفتم تا هنرمند را بشناسم و بدانم هنر چیست . اما آنچه که درنهایت دریافتم ، این موضوع بود که اشخاص به فراخوردانش و تجربه دیداری و شنیداری خود تعریفی ازهنرارائه می دهند و یافتن معنای واحد و چند خطی برای هنر بسیار دشواراست . اما دردرون مایه ی بیشتر تعاریف می توان مضامین عمیق انسانی مانند عشق ، ایثار ، ایمان ، تقدس ، تخصص و تعهد را به وضوح مشاهده کرد . بنابراین با الهام از واژه هایی که برای درک معنای هنر به کار برده می شوند ما قادر خواهیم بود شمایی کلی از سیمای یک هنرمند را بدست آوریم ؛ هنرمند کسی است که ...

شاید شما نیز یک هنرمند باشید یا اینکه هنرمندی در نزدیکی شما باشد . شاید هم عشق آتشین و سرشاراز احترام  به یک هنرمند و یا جمعی از هنرمندان داشته باشید . اما آیا تا کنون درباره هنر سیاه نما و هنرمندان سیاه کار چیزی شنیده اید . مطمئن باشید آنها را می شناسید چون آنها با نقاب زیبای هنرمند درسرزمین ایران عزیزمان می چرخند . 

هنر سیاه

اگر در چندین سال اخیر نگاهی ژرف به برخی از جشنواره های مطرح فیلم خارج از کشور کرده باشید به وضوح می توانید چهره این افراد را مشاهده نمایید . افرادی که با بهره گیری از ظرفیت ها ی هنر و رسانه ، همسو با سیاست های کلان برخی ازجشنواره ها ی خارجی تصاویری از فلاکت ، آشوب و آشفتگی ، فقر و تهیدستی ، بی خانمانی و سیه روزی و آینده ای کاملاً تیره و تار از مردم به ویژه نسل جوان و زنان این سرزمین ارائه می دهند . 

جالب اینکه این افراد درحالیکه خود را هنرمند مردمی می خوانند وسینه چاک و شریک غم و اندوه مردم سرزمین مادری هستند در هنگام دریافت سهم خود ازجشنواره ها آنچنان لبخند ملیح بر لبانشان می نشیند چون گویی سرزمین مادری بسان بهشتی در فراسوی دیدگانشان جلوه گری می کند .  سوال اینجاست که با این همه درد و مصیبت که در آثارشان از مردمان وطن خویش آفریده اند چگونه می توانند تبسمی شادمانه برلب داشته باشند و شادی آنان برای چیست ؟! 

چندین سال پیش بعضی ازجشنواره های داخلی متاثرازنوع نگاه جشنواره های خارجی به نشانه های فقر و درماندگی درآثار هنرمندان توجهی خاص داشتند . به یاد دارم یکی از دوستان هنرمندم به خاطر موفقیت دررقابت جشنواره ای پدرخود را که پیرمردی فرتوت و از پا افتاده بود به عنوان سوژه برگزیده بود . پدرپیر نقش یک چوپان را بازی می کرد . چوپان بُــزچرانی بسیار فرومایه و بدبخت که در تنهایی مطلق در بیابان بی آب و علف حتی توان نداشت مگس های پیرامون خود را پراکنده کند و تعدادی از مگس ها وزوز کنان به داخل دماغ و دهان او می رفتند و پیرمرد کم بینا گهگاه به زمین می خورد و درون چاله ها ساختگی می افتاد . از دیدگاه پسر فیلم ساز و هنرمند  این صحنه ها ؛ صحنه های طلایی برای جشنواره بودند !!! اجازه می خواهم که ادامه ماجرا را شرح ندهم زیرا هر صحنه آن فیلم غم انگیزتراز صحنه های دیگر فیلم برداری شده بود . 

هنر سیاه

باز هم سوالی مطرح می شود برای موفقیت زود گذر خود چه چیزی را با چه قیمتی می فروشیم . غروب یک روز بهاری در سالهای دور را به یاد می آورم که پس از اختتامیه یک جشنواره فیلم نامه نویسی از باجه ی تلفن شهری در بلوار کشاورز تهران با همسرم در شهرکرد تماس گرفتم و به او گفتم فیلم نامه ی من به عنوان فیلم نامه برتر هفت سکه ی بهار آزادی دریافت کرد . همسرم با شادمانی تبریک گفت اما من در درون خویش ناراحت بودم . به همسرم گفتم احساس می کنم از شهرم برای گدایی به تهران آمده ام و در این جا محبت کرده اند و هفت سکه در کاسه ی گدایی من انداخته اند . اکنون پس از چندین سال احساس می کنم اگر کاسه ی گداییمان را دور نیندازیم همواره با ما مثل گدایان برخورد خواهد شد . 

مدتی است که با خود می اندیشم چنانچه مجال و امکانی  پیش آید که با بهترین تجهیزات و برترین هنرمندان ایرانی آثاری از افسانه های فاخر ادبی همچون شاهنامه ، چهره های شاخص مانند امیر کبیر ، دکتر حسابی ، پروفسور سمیعی و ... ؛  زنان و مردان برجسته و سلحشوران تاریخ این سرزمین کهن در سطح فیلم های هالیوودی آثاری خلق شود باز هم در جشنواره های خارجی افتخاری آفریده خواهد شد ؟! آیا لبخندی افتخار آمیز بر لبان هنرمندی از ایران نقش خواهد بست ؟! 

سرزمین مادری فروشی نیست و پدر را نمی توان به بهای ارزان فروخت 

امرالله محمودی
۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر