آرینارود

از آسمان، قطرهای فرو میچکد؛ در آینهی چشمه چشم میگشاید و در مسیر تقدیر، با کارون همپیمان میشود. هر موج، زمزمهایست از عهدی کهن میان انسان و رود—پیمانی که در ژرفای زمان تنیده شده و تا ابد جاریست.
«آرینارود» تازهترین آفرینش امرالله محمودی است؛ سفری اسطورهای و افسانهای از دل فرهنگ و طبیعت ایران، جایی که کارون نه تنها رودی جاری، که همنفسِ روح و وارثِ جاودانگی است.
با زبانی فاخر، تصویری زنده و ساختاری معناگرا، این اثر مرز میان اسطوره و واقعیت را میزداید و جهانی میآفریند که ریشه در ماهیت و هویت بومی دارد و افقهای جهانشمول را میگشاید. پیام عشق به سرزمین، پاسداشت میراث، و احترام به طبیعت، خواننده را به تأملی فلسفی و ژرف در معنای بودن و پیوند با هستی فرا میخواند.
و فراتر از روایت… «آرینارود» ظرفیتیست برای زادهشدن در قالبهای دیگر: فیلمی فاخر، مستندی فرهنگی، یا تجربهای چندرسانهای که بتوان در آن قدم زد، صدای امواجش را شنید، و در آسمانش عشق و هستی را یافت. جهانی که میتوان با آن نفس کشید، در آن غوطهور شد، و هر بار، پردهای تازه از معنا را کشف کرد.
این رمان، برآیند نگاهی ژرف و خلاقانه است؛ سندی زنده از یگانگی انسان و رود، و دعوتی به سفری که از زمین آغاز میشود و تا کرانههای بیپایان امتداد مییابد—سفری که با هر بارِ خواندن، قطرهای دیگر را به اقیانوسِ اندیشه و معنا میافزاید.
و آفریننده اثر، هم نوا با صدایی که از ژرفای کارون برمیخیزد، میگوید:
«کارون در من است و من در کارون»